بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
1365 بازدید| شنبه 28 تير 1393 | نویسنده : سهیل چهری |بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
عشق تعریف من است،از درد من فرهاد مرد
بیستون را عشق کند و تیشه بر قلبم سپرد
آری آن شیرین عاشق هم ز درد عشق مرد
عشق یعنی با خودم هم خانه ام
در کمال عقل هم دیوانه ام
عشق یعنی من و من ما گشته ایم
با همه عالم تنها گشته ایم
من که میگویم غمم تعریف عشق
شاید این حرفم شود تحریف عشق
بیستون لبخند زد بر تیشه ها
آن زمان معلوم شد تکلیف عشق